جواد، پدر علیرضا، در نانوایی عموی خود کار میکند و ماهانه ۴۰۰ هزار تومان درآمد دارد که مقداری از آن را صرف کرایه خانه در حاشیه شهر بجنورد کرده و بقیه را برای درمان فرزندش هزینه میکند. پدر، خود دچار انحراف ستون فقرات است و کلیههای سنگسازش نیاز به درمان و عمل جراحی دارند. از همین رو، بسختی در مقابل حرارت نانوایی کار میکند.
علیرضا، چنان که پدرش میگوید، از ۸ ماهگی قادر به انجام هیچ حرکتی نبوده. وقتی که والدین به پزشک مراجعه میکنند متوجه مشکل مغزی و انحراف ستون فقرات وی میشوند. از ۲۰ روزگی چشم او شروع به درآوردن گوشت اضافی میکند و به همین دلیل تحت عمل جراحی قرار میگیرد. پس از آن، هر ۶ ماه یک بار، و تازگی نیز هر یک سال یک بار باید عمل مجددی صورت گیرد تا گوشتهای اضافی از چشمش برداشته شود.
مادرش میگوید: اگر یک چشم مصنوعی به قیمت ۳ میلیون تومان برای او بگذاریم تا ۱۸ سالگی نیاز به جراحی و درآوردن گوشت اضافی نیست.
چشم دیگر این کودک فقط ۴ درصد بینایی دارد. او هنگام راه رفتن نمیتواند تعادل خود را بخوبی حفظ کند و باید با واکر راه برود. علیرضا هر روز ۱۰ و گاهی هم تا ۲۰ بار دچار تشنج میشود. برخی قرصها و سرنگهایی که برای درمان مشکل او تجویز شده، اسباب مشکلی دیگر را فراهم آورده است: دندانهای او به واسطه دارویی خاص پوسیدهاند و نیاز به جراحی و ترمیم دارند.
علیرضا، کودک تنها، همبازی ندارد. او را چنان که والدینش میگویند، مدارس کودکان استثنایی هم نپذیرفتهاند.
(عکس: مریم داورنیا/ خبرگزاری مهر)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شماره حساب؟؟؟/ جایی؟؟؟؟؟
نظری ندارم خواستم بدونم چطور می شود به این خانواده كمك كرد ممنون می شم اگر راهنماییم كنید